نقد فیلم آلفا – Alpha اثری از Albert Hughes

در این مقاله با نقد فیلم آلفا که محصول سال ۲۰۱۸ به کارگردانی Albert Hughes با امتیاز ۶۳ منتقدین در ژانر اکشن – درام – هیجانی گروهی از انسان های غارنشین را در آخرین عصر یخبندان روایت میکند. گروهی که با شکار برای بقا می جنگند. اما طی شکاری پسر ریسس قبیله از گروه جدا شده و حالا باید خود به تنهایی راه خانه را بیابد.

نقد فیلم آلفا – Alpha ، کارگردانی

از آثار موفق این کارگردان می توان به The Book of Eli محصول سال ۲۰۱۰ با بازی درخشان دنزل واشنگتن و اولین اثر او Menace ll Society که توجه منتقدان را به سوی خود جلب کرد اشاره کرد.

پیشنهادی : نقد و بررسی فیلم شگفتی – Wonder

نگاهی به فیلم آلفا – Alpha

اما بپردازیم به خود فیلم. آلفا از نظر فرم یک سر و گردن از فیلم های هم رده خود بالاتر است اما وقتی بحث محتوا به میان می آید کمی داستان را به سمت کلیشه می کشاند.  شاید بتوان قابل پیش بینی بودن داستان را از نقطه ضعف های اصلی فیلم بدانیم. اما می توان گفت نقاط قوت آلفا بیشتر از نقاط ضعف آن است و همین امر باعث شده تا بیشتر فرم فیلم به چشم بیاید و بیننده را سرگرم کند.

برای مثال منظره های بی نظیر فیلم – شکار دسته جمعی قبیله در سکانس های نخستین. در همان نخستین سکانس های فیلم متوجه می شویم که پسر رییس قبیله (کدا) آن زور و بازوی پدرش را ندارد و بیشتر از او احساساتی است. همانطور که وقتی در راه شکار بوفالو گرازی را شکار میکنند و پدر مسئولیت کشتن گراز را به پسرش می دهد پسرش از این کار سرباز می زند.

نمیدانم شما هم مثل من وقتی فیلم را تماشا می کردید و تلاش کدا را برای زنده ماندن می دیدید یاد فیلم از گور بازگشته با بازی لئوناردو دیکاپریو افتادید یا نه!  حالا میرسیم به محتوای آلفا که سعی داشت آن را به بیننده القا کند. نجات دادن گرگ زخمی. در سکانس های برخورد کدا و آلفا خیلی به این نکته که گرگ اهلی نمی شود دقت شده است و فیلم اهلی شدن گرگ را به تدریج به مخاطب نشان میدهد.

حتما بخوانید : نقد فیلم قلعه شیشه ای – The Glass Castle

می شود گفت آلفا در به تصویر کشاندن سکانس های احساسی هم تقریبا موفق عمل کرده است و رابطه یک انسان با یک گرگ در عصر وحشی را به خوبی نشان میدهد.  محتوای آلفا می خواهد بگوید که هر کاری بازخوردی دارد. در اینجا فعل کار نجات است. انسانی که گرگی را از مرگ نجات میدهد و ورق در سکانس های بعدی فیلم برمیگردد و این بار گرگ انسان نه تنها یکبار بلکه دوبار نجات میدهد. (سکانسی که کدا زیر یخ های قطبی گیر افتاده اما گرگ یخ ها را می شکند و او را نجات میدهد – نجات انسان از شیر سیاه) چه چیزی از این بدتر می شود؟

زندگی در دورانی به نام عصر وحشی و برخورد با حیوانی که رام و اهلی نمی شود. اما باز هم – حتی در اینجا – قضیه هر عکسی عکس العملی دارد صدق می کند.  ما در طول دوره زندگیمان با انسان هایی مواجه می شویم. میتوان در ساده‌ترین حالت آنهارا به دوسته بد و خوب تقسیم کرد. اما باید به یاد داشت که هر انسانی می تواند خوی گرگ در ذاتش باشد. اما اگر بتوانی از راه درستش وارد شوی میتوانی از پس هرکسی بربیایی. اگر از راه قلب وارد شوی.  آلفا دیالوگی دارد که می گوید: کدا با قلبش رهبری می کند و این بهترین نوع رهبریست.