نقد فیلم کتاب سبز (Green Book)
فیلم کتاب سبز ، یکی از بهترین آثار ۲۰۱۸ و سال های پیشین در ژانر بیوگرافی-کمدی-درام با موضوعی ضد نژادپرستی توانست در اسکار جوایز بهترین فیلمنامه – بهترین بازیگر مکمل مرد و بهترین فیلم را از آن خود کند و همچنین تا این لحظه کتاب سبز جزو ۲۵۰ فیلم برتر سایت IMDB با رتبه ۱۲۶ می باشد.
کارگردان این اثر (Peter Farrelly) در آثار پیشین خود با برادر خود بابی فارلی همکاری و تجربه کارگردانی داشته که می توان به دو اثر “احمق و احمق تر” با بازی جیم کری و جف دنیلز اشاره نمود.
پیشنهادی : نقد فیلم Venom ونوم با کارگردانی Ruben Fleischer
داستان از جایی آغاز میشود که تونی لیپ (با بازی ویگو مورتنسن)، که یک محافظ ایتالیایی آمریکایی از برانکس به حساب میآید، به عنوان یک راننده برای به مقصد رساندن شخصیت دکتر دان شیرلی (با بازی ماهرشالا علی)، که یک پیانیست آفریقایی آمریکایی چیرهدست است، در تور کنسرت او (کنسرتی که از منهتن تا جنوب عمیق ادامه دارد) استخدام میشود. آنها باید به کتاب سبز اعتماد و تکیه کنند تا این کتاب آنها را به سمت موسسههایی هدایت کند که برای یک شخصیت آفریقایی و آمریکایی، امنتر از بقیه مکانها است. آنها در میانهی راه خود، با مشکلات و مسائل نژادی مختلفی برخورد میکنند و به همین دلیل تصمیم میگیرند که اختلافها را کنار بگذارند تا بتوانند در این ماجراجویی طولانی مدت زنده بمانند و همچنین از آن لذت ببرند.
به هرگوشه Green Book که نگاه میکنیم نقاط قوت می بینیم. از کارگردانی اثر گرفته تا بازیگری بی نظیر ماهرشالا علی و ویگو مورتنسن تا فیلمبرداری و تدوین. در حالیکه فیلم های بسیار زیادی در همین سال ها با موضوع ضدنژادپرستی ساخته می شود اما هنوز فیلم های کلیشه ای نشده اند و هنوز دغدغه اساسی خیلی از مردم در سراسر دنیاست. کتاب سبز یک اثر قبل تامل و کامل در این موضوع است. از دیگر نقاط قوت فیلم میتوان به دیالوگ های منحصر به فرد و غم انگیز آن اشاره کرد.
دیالوگ های ماندگار فیلم
۱: آره من توی یه قصر زندگی میکنم تونی ، تنها … و آدم های سفیدپوست پولدار بهم پول میدن تا واسشون اجرا کنم چون اینکار باعث میشه حس کنن با فرهنگن ولی همین که از روی سن پایین میام دوباره واسشون یه کاکاسیاه مثل بقیه هستم ، چون این فرهنگ و عقیده ی واقعیشونه ، و من از این تنهایی رنج میبرم چون توسط مردمان خودم پذیرفته نشدم.
۲: دنیا پر از آدم های تنهاست که از پا پیش گذاشتن می ترسن.
کتاب سبز را از این جهت فیلمی کامل می نامم زیرا شخصیت دان شرلی به همان اندازه ناقص است که شخصیت کسی که قرار است تحت تاثیر این نژادپرستی ها قرار بگیرد. اما اگر این دو را در کنار یکدیگر قرار دهیم کامل می شوند. دو شخصیتی که از دو جهان مختلف می آیند.
بخوانید : نقد و بررسی فیلم First Man – اولین مرد
دان شرلی از جهانی سیاه. شهرت. موسیقی. قصر. احترام و تنهایی و در آنطرف داستان تونی از جهان نفرت به سیاهپوستان. عشق به خانواده اش. پیتزا های ایتالیایی و زور. شاید اگر تنها جهان های بیرونی آن هارا ببینیم اصلا در کنار یکدیگر نمی توانند دوام بیاورند اما جهان های درونی آن ها فرق دارد.
شاید به نظر برسد دلسوزی تونی برای دان شرلی در ابتدای فیلم تنها برای مسئولیت و انجام وظیفه و پول است اما رفته رفته لحن دلسوزی های تونی فرق می کند.
دان شرلی از جهان خودش شان و احترام و دوری از زور را به تونی یاد میدهد و تونی از جهان خودش لذت بردن از چیزهای کوچک زندگی (مرغ کنتاکی) و مهمترین چیز. عشق را می آموزد. کتاب سبز را ببینید زیرا درد و غمش تحت تاثیرتان قرار می دهد. ببینید تا به قول معروف (مثل چکشی به سرتان بخورد و شما را تکان بدهد).